اول از همه، همه ما شایسته تبریک صمیمانه برای زنده ماندن در سال 2025 هستیم. در سطوح مختلف دیوانهکننده بود، نبود؟ آب و هوای عجیب، رویدادهای جهانی عجیب، سیاستمداران عجیب، پیمانکاران دولتی عجیب. این سال هدیهای بود که مدام به ما انواع سورپریزها میداد - از شادیآور تا دلشکن.
حالا که آمادهایم پرده را بر سال ببندیم، وقت آن رسیده که تصمیمات معمول خود را برای سال بعد بگیریم - سال 2026 که هنوز بکر و بیآلایش است. ببینید آیا هر یک (یا همه) اینها در لیست آرزوهای رانندگی/تحرک شما هم هستند.
1. EDSA بهتر. همه ما از برنامه اصلی بازسازی گسترده (اگرچه بسیار مورد نیاز) شریان اصلی جاده کشور که خیابان Epifanio de los Santos (EDSA) است، سال گذشته میترسیدیم - برنامهای که ما را به دلیل پیامدهای آن برای رفت و آمد روزانهمان، و برای دو سال، در تنش نگه داشته بود. خب، دولت نوعی مصالحه به ما داده است تا ناراحتی و ناراحتی را به حداقل برساند در حالی که موارد حیاتی را علامت میزند. همانطور که نشریه خواهر ما The Philippine STAR (از طریق Ghio Ong و Rainier Allan Ronda) گزارش داده، وزیر وزارت کارهای عمومی و بزرگراهها (DPWH) وینس دیزون گفت که همراه با کاهش بودجه از 17 میلیارد پزو به 6 میلیارد پزو، تعمیر EDSA در دو مرحله چهار ماهه انجام خواهد شد. اولین مرحله - که بلوار Roxas تا خیابان Orense در ماکاتی را پوشش میدهد - در شب کریسمس (ساعت 23:00، دقیقتر بگوییم) آغاز شد و باید در "آوریل یا می سال آینده" تمام شود. امیدواریم وقتی همه چیز کامل شد، مجبور نباشیم با چالههای غیرمنتظره و بزرگ بعد از طوفانها یا بارشهای فصلی دست و پنجه نرم کنیم. به اعتبار رئیس DPWH، او اذعان کرد که مردم از اقدامات بیپایان بازسازی (یعنی جریان درآمد بیپایان؟) عصبانی میشوند، بنابراین او ارزش یک تلاش یکبار و بزرگ را میداند.
2. رانندگان مهربانتر. چند نفر از ما در سال 2025 وایرال شدیم - و به بدترین دلایل؟ ما رانندگانی دیدهایم که در جاده با هم دعوا میکنند - اجازه میدهند مشتهایشان یا سلاحهای موقت مسائلی را حل کنند که میتوانست از طریق صحبتهای هوشیار و منطقی انجام شود. باشد که هدایای غیرمنتظرهای که بعداً دریافت میکنیم خوشایند باشند، نه یک دستور توضیح از اداره حمل و نقل زمینی (LTO)، تعلیق گواهینامهمان، یا بدتر.
3. توسعههای دوستدار عابران پیاده. گاهی اوقات، در شتاب دیوانهوار برای باز کردن راههای عبور، نصب تیرهای چراغ یا برق، یا حتی تعمیر زهکشی، نتیجه نهایی میتواند پیادهرو خراب و به سختی قابل تشخیص باشد. مردم دوست دارند بگویند که جادهها برای ماشینها و پیادهروها برای مردم هستند. عابر پیاده چه کاری باید انجام دهد وقتی اصلاً پیادهرو وجود ندارد، یا وقتی مشکوک هستند و شبها روشنایی ندارند؟ مسافران قبلاً باید روزانه با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم کنند. خواستن اینکه مترو بیشتر دوستدار عابران پیاده شود، خیلی زیاد نیست، درست است؟ در حالی که سرِ این کار هستیم، جریمه کردن رانندگان (از جمله سوارکاران) که به گذرگاههای عابر پیاده، خطوط دوچرخه و پیادهروها احترام نمیگذارند، باید دستور روز باشد اگر تجربه روزانه ما در جاده قرار است بهبود یابد.
4. جادهها برای فروش سبزیجات نیستند. البته، از هر دو طرف کار میکند. ما تعجب میکنیم چرا ازدحام در طول فصل تعطیلات اینقدر بد میشود، فقط برای اینکه ببینیم فروشندگان به خیابانها تجاوز میکنند. امرار معاش کردن جرم نیست، اما جایی برای هر چیزی وجود دارد. این فقط اشتباه است و خطرناک.
5. نقاط شارژ عمومی بیشتر. با افزایش تعداد مدلهای خودروهای برقی باتریدار (BEV) از تعدادی برند، یک نقطه دردناک باقیمانده زیرساخت شارژ عمومی ناکافی است. در حالی که افزایش برد خودروهای جدیدتر به پراکنده کردن نگرانی از اتمام شارژ در جاده کمک میکند، یک تغییر معنادار و قاطع به برق با شکافهای بزرگ در شبکه شارژ ملی نمیتواند اتفاق بیفتد. البته اعداد وجود دارند. اگر اخیراً به مرکز خرید رفتهاید، دیدهاید که چگونه جاهای شارژ خودروهای برقی معمولاً گرفته شدهاند - گاهی اوقات آزاردهنده توسط خودروهایی که قبلاً کاملاً شارژ شدهاند اما به راحتی توسط صاحبانشان رها شدهاند.
6. حمل و نقل عمومی ایمنتر. ما به شما نگاه میکنیم، رانندگان و اپراتورهای اتوبوس، جیپنی و کامیون. فراوانی "تصادفات" ناشی از "خرابی ترمز" حیرتانگیز است و صادقانه بقیه ما را بر سر جانمان میترساند وقتی به هر یک از این انواع خودرو در جاده نزدیک میشویم. در حالی که ما از تلاشهای آژانسهای دولتی برای سرکوب این ماشینهای فرسوده و "تابوتهای چرخدار" قدردانی میکنیم، به سادگی نیروی کافی برای گشت و گذار وجود ندارد. ما نیاز داریم که ذینفعان و بازیگران بخش قدم بردارند - به سادگی به اندازه کافی اهمیت دهند و متوجه شوند که هر بار که مسافر سوار میکنند و به جاده میروند، جانها در مراقبت آنها قرار میگیرد.
7. سوارکار مراقب باش، آگاه باش. در مورد ترسیدن، من واقعاً نگران سوارکاران موتورسیکلت در بیرون هستم. نمیدانم آیا سندرم جهان بد جورج گربنر (مرتبط با نظریه پرورش او) سر زشت خود را بالا میآورد. برای کسانی که آشنا نیستند، نظریه دیرینه بیان میکند که "مصرفکنندگان سنگین" رسانه، به ویژه تصاویر خشونتآمیز (یا حتی پوشش خونین تصادفات)، میتواند منجر به ادراک "افزایش ترس، بیاعتمادی و اضطراب" شود. اما آیا میتوانید من را سرزنش کنید؟ این روزها در اخبار شنیدن اینکه سوارکاران زیر اتوبوسها و خودروهای دیگر له شدهاند، بسیار رایج است. فرقی نمیکند چه کسی مقصر است؛ این توجیه ندارد که جانها به طور ناگهانی در جاده پایان یابند. بنابراین، لطفاً در بیرون مراقب باشید. فراوانی احتیاط بینهایت مطلوبتر از سرعت و بیاحتیاطی فقط برای رسیدن سریعتر به مقصد است. رسیدن به آنجا در یک تکه تنها هدف قابل قبول است.
8. حمل و نقل عمومی بهتر. ایمن یک چیز است؛ راحت بودن چیز دیگری است. چند نفر از ما بعد از سوار شدن بر MRT، LRT، اتوبوس یا جیپنی احساس خستگی میکنیم؟ چند نفر از ما از بستهبندی شدن مثل ماهی ساردین لذت میبریم؟ میدانم در کشورهای دیگر هم میتواند شلوغ شود، اما حمل و نقل عمومی ما ازدحام را به سطح کاملاً دیگری میبرد. در این مرحله مثل زدن اسب مرده است، اما میتوانید تصور کنید اگر آن میلیاردها بودجه دولتی دزدیده شده به بهبود بخش حمل و نقل هدایت میشد، حالا چقدر بهتر بودیم؟ ما، برای نقل قول از سارا دیسکایا بدنام، "خوشحال، خوشحال، بله" بودیم.
9. خدمات و اجرای هوشمند. مردم گفتهاند که فهمیدن اینکه کی ماموران ترافیک در یک تقاطع هستند آسان است، چون ازدحام بدتر میشود. آن نظر ظاهراً شوخیآمیز در واقع ذرهای از حقیقت دارد. وقتی برخی مأموران چراغهای راهنمایی را "ربوده" یا لغو میکنند، گاهی اوقات ترافیک را بیشتر خراب میکند. و افراد عصبانی را میبینید که بوق میزنند چون چراغ سبز را میبینند اما نمیتوانند بروند. اشتباه نگیرید. مأموران ترافیک به اندازه کافی اعتبار نمیگیرند برای به خطر انداختن جان، ریهها و اندامها برای نگه داشتن حرکت و نظم. اما قسم میخورم، نیاز داریم آنها را نه فقط برای شناسایی متخلفان بلکه برای درک بهتر از چگونگی جریان ترافیک و اینکه چگونه میتوانند آن را بسازند یا بشکنند، آموزش دهیم.
10. رعایت اتوبوسرانی EDSA - واقعاً. چه اتفاقی برای تقدس اتوبوسرانی یا چرخوفلک EDSA افتاد؟ اگر طبق قوانین پیش برویم، این در درجه اول برای اتوبوسهای شهری مجاز شده توسط هیئت نظارت و امتیاز حمل و نقل زمینی است. استثناهایی برای آمبولانسها، ماشینهای آتشنشانی، PNP، و فقط مقامات عالیرتبه دولتی (رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور، رئیس سنا، رئیس مجلس و رئیس دادگستری) و کاروانهای آنها وجود دارد. استثناهای دیگر شامل خودروهای خدماتی برای اتوبوسرانی است. اما واقعاً، ما چنان سوء استفادهای از خط دیدهایم که شروع به مسخره به نظر رسیدن کرده است. این فکر را بکنید: اقدام دستگیری بدون تماس بازگردانده شده باید با این سوء استفادهکنندگان برخورد کند - و آنها را مشهور کند.
11. احیای خطوط مابوهای. خطوط مابوهای، که قرار است گزینههای کمتر شلوغ برای رانندگان باشند، نمیتوانند کار کنند اگر جوامع ساکن در امتداد آنها با پارک کردن خودروها، فروش غذا یا اقلام در جاده، یا عبور بیخیال از طول خیابان همکاری نکنند.
12. نزاکتهای ساده. بیایید رانندگان را دوباره عالی کنیم. یاد بگیرید صف بکشید و بیاحتیاطی در صف جا نزنید (من به شما نگاه میکنم، متخلفان عادی در EDSA که وارد زیرگذر Shaw به سمت جنوب میشوند). همچنین، سبز شدن چراغ راهنمایی به این معنی نیست که باید بلند بوق بزنید تا چیزها حرکت کنند. و لطفاً یاد بگیرید از چراغهای راهنما استفاده کنید، مردم. آنها به دلیلی وجود دارند.
برای اثر بیشتر اکنون به "لطفاً، لطفاً، لطفاً، بگذار آنچه میخواهم را بگیرم" توسط The Smiths گوش میکنم. سال نو مبارک، و خوششانسی به همه ما!


